مهما امکن. [ م َ اَ ک َ ] ( ع ق مرکب ) ( مرکب از مهما ادات شرط + امکن فعل شرط آن ) هر وقت که ممکن شود. تا وقتی که ممکن باشد. ( غیاث ). تا بتوان. به اندازه توانائی. در حد امکان. حتی المقدور.
فرهنگ عمید
تا وقتی که ممکن باشد، تا بتوان، به اندازۀ توانایی.
فرهنگ فارسی
تابتوان باندازه توانایی تاوقتی که ممکن باشد . ادات و فعل هر وقت که ممکن شود به اندازه توانائی در حد امکان .