فرش افگن

لغت نامه دهخدا

فرش افگن.[ ف َ اَ گ َ ] ( نف مرکب ) فراش. فرش گستر :
فرش افگن صدر تست عیوق
چوبک زن بام تست فرقد.حسین آوی ( از ترجمه محاسن اصفهان ص 134 ).رجوع به فراش و فرش شود.

فرهنگ فارسی

فراش . فرش گستر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم