دانشنامه اسلامی
پس از جنگ احد چون ابو سفیان می خواست از مدینه به مکه بازگردد فریاد زد: وعده ما و شما سال دیگر در بدر!چون موعد مزبور فرا رسید ابو سفیان با مشکلات زیادی که در پیش داشت آماده حرکت به سوی بدر شد و به گفته برخی از مورخین برای آنکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) را از آمدن بدان سو بترساند و به وسیله ای این جنگ را به تاخیر اندازد به نعیم بن مسعود اشجعی که از مکه عازم مدینه بود گفت: امسال خشکسالی است نزد محمد برو تا شاید این جنگ را به تاخیر اندازی!نعیم به مدینه آمد و خدمت پیغمبر اسلام رسید و آنچه توانست درباره اهمیت لشکر قریش و اسلحه و افراد سپاه فراوان آنها برای آن حضرت نقل کرد تا آن حضرت را به نحوی از حرکت به سوی بدر منصرف سازد، اما رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرمود: قسم به آن خدایی که جانم در دست اوست من به جنگ او خواهم رفت اگر چه هیچکس با من نیاید و سپس پرچم جنگ را بسته و به دست علی (علیه السّلام) داد و با یک هزار و پانصد نفر از مسلمانان از مدینه خارج شد و ده اسب نیز همراه داشتند.
منطقه بدر
و چون در بدر صغری (بدر صغری نام بازاری بوده که از آغاز ذی قعده تا هشتم آن ماه بازار مزبور در بدر تشکیل می شد و مانند بازارهای دیگر عرب در آن چند روز مرکز داد و ستد و سرودن اشعار و خطبه ها و اظهار فضل قبایل و افراد بوده است) گروه های زیادی از قبایل عرب برای داد و ستد و تجارت و سایر امور اجتماعی جمع می شدند مسلمانان اموال تجارتی و کالاهای زیادی نیز همراه خود برداشتند تا در صورت امکان آنها را به فروش رسانده و به وسیله آن تجارتی نیز بکنند.
تخلف ابوسفیان
ابو سفیان نیز با دو هزار نفر سرباز و پانصد اسب از مکه خارج شد و تا «مر الظهران » پیش رفت اما در آنجا سران لشکر را جمع کرده گفت:باز گردید که امسال به واسطه خشکسالی مصلحت نیست ما جنگ کنیم، و جنگ در سالی باید باشد که حیوانات بتوانند از سبزی صحرا و برگ درختان بخورند و شما نیز از شیر آنها استفاده کنید.به همین بهانه پس از چند روز گردش و خوشگذرانی و نوشیدن شراب آنها را به مکه بازگرداند و قریش که چنان دیدند به عنوان سرزنش آنها را «جیش السویق » یعنی لشکر سویق - نامیدند و گفتند: شما فقط برای خوردن سویق به این سفر رفتید.
انتظار لشکریان اسلام
...