دانشنامه اسلامی
وی در آغاز زندگی در همان شهر نزد احمد رادکانی به تحصیل علوم دینی پرداخت و بعد به نیشابور رفت. در مجلس امام الحرمین ابی المعالی جوینی حاضر گردید و در مدّت کمی مراتب استعداد خود را در فراگرفتن مسائل علمی ظاهر ساخت. غزالی پس از احاطه به علوم مختلف به خدمت خواجه نظام الملک وارد شد و خواجه مقدم وی را گرامی داشت و محض امتحان و اختیار مراتب فضل او مجالس مباحثه ای از ائمه فضلا تشکیل داد و آن را به مناظره ها واداشت، غزالی در این مباحثات، مایه ی سرشار، و پایه ی بلند دانش خود را بنمود تا اینکه وزیر مزبور وی را در سال 484ق به تدریس علوم دینی در مدرسه نظامیه ی بغداد بگماشت. غزالی در بغداد مدّت چهار سال با جدّ تمام به کار تدریس مشغول بود و تا سال 488ق که شهرت خود را به درجه ی اعلی رسانید؛ به طوری که حدود سیصد نفر از اعیان علماء در مجلس درس وی حضور داشته و استفاده می کردند.
وی پس از رسیدن به اوج شوکت و شهرت دریافت که از این راه نمی توان به آسایش و آرامش روحی رسید. پس از تردید بسیار سرانجام دنباله روی صوفیان وارسته ی بی نام و نشان شد و در سال 488ق از بغداد حرکت نمود؛ در حالی که از جمیع علائق دنیوی صرفنظر کرد و از مال دنیا به آن قدر که معیشت عائله او را کفایت کند، اکتفا نمود و به بهانه ی زیارت بیت الله از بغداد بیرون رفت و با گمنامی به جهانگردی پرداخت. این مسافرت غزالی دو سال؛ یعنی از 488 تا 490ق به طول انجامید و پس از مراجعت به طوس مدّت نه سال در انزوا و عزلت بسر برد و در خانه خود که خانقاهی برای صوفیان و مدرسه ای برای طلاب بود، گوشه گرفت و به تألیف قسمت عمده کتب خود پرداخت. غزّالی چو دید که مرض جهل عمومی شده و اطباء نیز مریضند، به خود گفت که خلوت و عزلت به چه کار آید. هنگام آن است که داروی هدایت بکار داری تا این که در سال 499ق آهنگ نیشابور کرد و در آن جا به تدریس و وعظ و ارشاد مردم پرداخت و در سال 503ق دوباره به طوس بازگشت و این بار به کلی منزوی بود تا این که در سال 505ق در همان جا رحلت نمود و در طابران طوس مدفون گردید.
دانشمند مصری دکتر عبدالرحمن بدوی از مجموع پژوهش های خاورشناسان یاری می گیرد و به نگارش کتاب نفیس «مولّفات الغزالی» می پردازد. این کتاب به مناسبت جشنواره ی هزارمین سال میلاد ابوحامد غزّالی در تابستان 1960 م منتشر شده است. در این کتاب از 457 کتاب اصل و منسوب و مشکوک یاد شده که مولّف، هفتاد و دو تای آن ها را بی تردید از آن غزالی دانسته و در صحّت بقیّه تردید نموده است.
تعدادی از این آثار عبارت است از:
وی در سال 505ق در طوس رحلت نمود و در طابران طوس مدفون گردید.