علی حکمی

لغت نامه دهخدا

علی حکمی. [ ع َ ی ِ ح َ ک َ ] ( اِخ ) ابن قاسم بن علیف بن هیس بن سلیمان بن عمروبن نافع حکمی زبیدی رافعی شراحیلی ، مکنّی به ابوالحسن. فقیه و عالم فرایض بود. وی تحصیلات خود را در شهر حرض به پایان رساند و در سال 640 هَ. ق. در شهر زبید درگذشت. او راست : 1 - الدرر فی الفرائض. 2 - شرح المهذب ابی اسحاق شیرازی ، در فروع فقه. ( از معجم المؤلفین بنقل از طبقات الخواص احمد زبیدی ص 86. العقوداللؤلؤیه خزرجی ج 1 ص 69. ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 609 ).
علی حکمی. [ ع َ ی ِ ح َ ک َ ] ( اِخ ) ابن محمدبن ابی بکربن ابراهیم بن ابی القاسم بن عمربن احمدبن ابراهیم بن محمدبن عیسی بن مطیر حکمی یمنی شافعی ، مشهور به ابن مطیر. ادیب و فقیه و نحوی و مفسر و لغوی بود. در سال 950 یا 953 هَ. ق. متولد شد و در ذیقعده سال 1041 هَ. ق. در عبس الحضن از توابع المخلاف السلیمانی واقع در تهامه یمن درگذشت. او راست : 1 - الاتحاف فی اختصارالتحفة لابن حجر. 2 - خلاصةالاحری فی تعلیق الطلاق علی الابرا. 3 - الدیباج علی المنهاج للنووی. 4 - الضنائن فی تکملة تفسیرالقرآن. 5 - کشف النقاب بشرح ملحةالاعراب للحریری. و او را اشعاری نیز می باشد. ( از معجم المؤلفین بنقل از خلاصةالاثر محیی ج 3 ص 189. هدیةالعارفین بغدادی ج 1 ص 755. ملحق البدرالطالع زبارة ص 176. فهرس التیموریة ج 3 ص 283. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 432 و ج 2 ص 73 و سایر صفحات.
علی حکمی. [ ع َ ی ِ ح َ ک َ ] ( اِخ ) قمی ( علی اکبر... ). رجوع به علی اکبر حکمی شود.

فرهنگ فارسی

قمی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال قهوه فال قهوه فال پی ام سی فال پی ام سی فال رابطه فال رابطه