لغت نامه دهخدا
گهی رفتن به تکلیف بهانه
بشمشاد از رعونت شاخشانه.محمدسعید اشرف ( از آنندراج ).آهم رود از سر بهانه
بر گاو سپهرشاخشانه.محمدسعید اشرف ( از آنندراج ).هلاک طره مشکین آن سیه چشمم
که شاخشانه رود آهوان صحرارا.میرزا عبدالغنی قبول ( از آنندراج ).