دانشنامه اسلامی
سریه در اصطلاح به سپاهی گفته می شود که به دستور رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) به سوی مکانی و برای انجام ماموریتی اعزام می شدند، بدون آن که پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) همراه آنان باشد.
حمله به دحیه ی کلبی
هنگامی که دِحیه ی کَلبِی (دحیة بن خلیفة الکلبی، از اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) می باشد. وی در جنگ احد و رویدادهای دیگر پس از آن به همراه پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) بوده است. پیامبر در سال ششم او را به عنوان نماینده خویش به نزد قیصر روم اعزام فرمود.) به نزد قیصر روم رفته و از نزد او باز می گشت، به همراه او اموال و چند جامه اهدایی قیصر بود، در منطقه ی «حسمی» گروهی از مردم «قبیله جذام»، با او برخورد کرده و راه را بر او بستند و اموال او را به غارت بردند. او در حالی به مدینه رسید که تنها جامه های پوسیده و پاره اش همراهش بود. کسانی که به دحیه حمله نمودند، "هنید بن عارض" و پسرش "عارض بن هنید" و گروه دیگری از مردم قبیله ی جُذام بودند.
دحیه در نزد پیامبر
دحیه مستقیماً به خانه ی پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) آمده و در زد. پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرمودند: کیستی؟ و دحیه خود را معرفی کرد. پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) به او اجازه ی ورود داده و فرمودند: وارد شو. دحیه به حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) آمد و رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) از اخبار سفر و جریان ملاقات دحیه با "هرقل" از او سؤال نمودند. پس از آن دحیه به پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) گزارش داد: هنگامی که به حِسْمَی (نام منطقه ای در شام است که از آن مکان تا وادی القری به فاصله ی دو شب راه است.) رسیدم، گروهی از قبیله جذام به من حمله کرده و اموالم را غارت کردند. آنان تمامی اموال مرا بردند به گونه ای که با همین پیراهن پوسیده به مدینه آمدم! پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) پس از این سخن، خون "هَنِید" و پسرش را حلال اعلام کرده و گروهی را به سرپرستی "زید بن حارثه" به منظور سرکوبی هَنِید و پسرش روانه فرمودند.
حمایت قبیله رفاعه از مسلمانان
...