زیج نشستن

لغت نامه دهخدا

زیج نشستن. [ ن ِ ش َت َ ] ( مص مرکب ) در تداول ، مدتی دراز انزوا گزیدن. روزهای بسیار در خانه منزوی بودن و به دیدار کسان و خویشان و آشنایان نشدن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

در تداول مدتی در دراز انزوا گزیدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم