زبان ریختن

لغت نامه دهخدا

زبان ریختن. [ زَ ت َ ] ( مص مرکب ) زیاد حرف زدن. ( فرهنگ نظام ). انواع ادله و استحسانات برای اقناع او گفتن. همه نوع گفتنی ها را گفتن. انحاء التماس ها را کردن : هزار زبان ریختم تا کمی راضی شد. اینقدر زبان نریز.

فرهنگ معین

( ~. تَ )(مص ل . )(عا. ) چرب - زبانی کردن ، با چرب زبانی درخواست خود را مطرح کردن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) زبان بازی کردن
زیاد حرف زدن

ویکی واژه

(عا.)
چرب - زبانی کردن، با چرب زبانی درخواست خود را مطرح کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال تاروت فال تاروت فال ای چینگ فال ای چینگ فال سنجش فال سنجش