زبان ریختن. [ زَ ت َ ] ( مص مرکب ) زیاد حرف زدن. ( فرهنگ نظام ). انواع ادله و استحسانات برای اقناع او گفتن. همه نوع گفتنی ها را گفتن. انحاء التماس ها را کردن : هزار زبان ریختم تا کمی راضی شد. اینقدر زبان نریز.
فرهنگ معین
( ~. تَ )(مص ل . )(عا. ) چرب - زبانی کردن ، با چرب زبانی درخواست خود را مطرح کردن .
فرهنگ فارسی
( مصدر ) زبان بازی کردن زیاد حرف زدن
ویکی واژه
(عا.) چرب - زبانی کردن، با چرب زبانی درخواست خود را مطرح کردن.