روبند کردن

لغت نامه دهخدا

روبند کردن. [ ب َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) روبند کردن کسی را؛ به رودربایستی به کاری وادار کردن. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

کسی را به رودربایستی بکاری وادار کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال پی ام سی فال پی ام سی فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال ای چینگ فال ای چینگ