دور افشاره

لغت نامه دهخدا

دورافشاره. [ اِ رَ / رِ ] ( ص مرکب ) دورافشارنده.که به فاصله بسیار پراند ( صفتی ایر را در انزال ):
زین سرابونی یک اندامی درشتی پردلی
مغکلاهی مغرویی دیرآب و دورافشاره ای.سوزنی.

فرهنگ فارسی

دور افشارنده که به فاصله بسیار پراند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال ورق فال ورق فال عشق فال عشق فال ماهجونگ فال ماهجونگ