درون گرایی و برون گرایی شناخت شناسی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] دو گرایش درون گرایی و برون گرایی محصول تلاش هایی است که فیلسوفان برای رفع مشکل ایجاد شده توسط تعریف سنتی از معرفت با مثال های نقض گتیه، که به اصلاح و یا ارائه تعریف جدیدی از شناخت پرداخته اند.
اگر بخواهیم بدانیم شناخت اساسا چیست و در واقع بتوانیم عناصر و مولفه های آن را بشناسیم، با اشکالات عدیده ای روبه رو می شویم، زیرا تعریف سنتی از معرفت با مثال های نقض گتیه به چالش کشیده شده است. در چنین شرایطی معرفت شناسان درصدد برآمدند تا برای رفع مشکل ایجاد شده به اصلاح و یا ارائه تعریف جدیدی از شناخت بپردازند. دو گرایش درون گرایی و برون گرایی محصول چنین تلاش هایی است زیرا فیلسوفان به دو گونه متفاوت به فرآیند توجیه نگاه می کردند. بنابراین برای روشن تر شدن بحث در ابتدا توضیح مختصری پیرامون مساله گتیه و چالش پیش روی معرفت شناسان می دهیم و سپس با برشمردن انواع توجیهات به شاکله های مختلفی که در مبحث توجیه مطرح است، اشاره گردیده است. در ادامه درون گرایی و برون گرایی به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است.
مقدمه
آن چه در تحلیل شناخت، میبایست مورد توجه قرار گیرد آن است که چه عواملی موجب می شود یک «باور صادق»، تبدیل به «شناخت» شود؟ ولی باید دانست، خاصیتی که باعث می شود باور صادق تبدیل به شناخت شود، آن است که این باور، نتیجه یک شانس معرفتی نباشد. اما هنگامی که این تعبیر به صورت یک قاعده بیان می گردد، بلافاصله مباحثات و مشاجرات آغاز می شود و بنابراین، پاسخ های مختلفی به این پرسش داده می شود که چه چیز مانع از وقوع شانس معرفتی است؟ به عنوان مثال، قرینه گرایانی که شناخت را باور صادق موجه می دانند، توجیه را چیزی می دانند که مبتنی بر دلیل به همراه شرط یا شرایطی باشد که مانع می شود باور صادق موجّه گرفتار مساله گتیه شود، ذکر می کنند.با توجه به اهمیت مساله فوق، ضرورت پرداختن به راه هایی که می توانند در پاسخ به مساله گتیه پیش رو قرار گیرند، بیشتر خود را نشان می دهد، لذا دو دیدگاه درون گرایی و برون گرایی به عنوان راه حل هایی مبنایی مورد توجه قرار گرفته اند به گونه ای که فیلسوفان را نیز به دو دسته درون گرایان و برون گرایان تقسیم می کنند.در نوشتار حاضر نیز پس از طرح مساله گتیه و جایگاهی که در معرفت شناسی معاصر دارد، دیدگاه هایی که در توجیه معرفت پرطرفدارتر هستند مورد بررسی قرار گرفته اند؛ این دیدگاه ها شامل عقل گرایی، تجربه گرایی، پوزیتیویسم منطقی، انسجام گرایی، عرف اندیشی و عمل گرایی هستند و پس از آن شاکله های توجیه مانند مبناگرایی و کل انگاری مورد اشاره مختصری قرار گرفته اند و دو شاکله دیگر توجیه یعنی درون گرایی و برون گرایی به عنوان دو گرایش اصلی برای برونرفت از چالش گتیه ارزیابی شده و به بررسی استدلال های هر یک پرداخته ایم. در پایان نیز با مقایسه این دو دیدگاه سعی در یافتن راهی برای حل مساله گتیه داشته ایم.
مساله گتیه
گتیه با چاپ دو نمونه نقض که در سه صفحه در شماره بیست و سه مجله Analysis در سال ۱۹۶۳ میلادی، تحت عنوان: «آیا شناخت، باور صادق موجه است؟» توانست تحلیل قدماء از «شناخت» را در بحرانی افکند که تا امروز همچنان مورد بحث و گفتگو در کتب معرفت شناسی قرار دارد.گتیه مدعی شد که «شناخت» فراتر از «باور صادق موجّه» است، زیرا مواردی وجود دارد که ما دارای «باور صادق موجّه» هستیم، ولی نمی توان گفت «شناخت» داریم. به عنوان مثال: براساس تحلیل مذکور از «شناخت»، ما در صورتی می دانیم ساعت چند است، که قضیه مثلاً «ساعت ۱۲ است» درست باشد، و ما نیز ضمن باور به صدق آن، توجیه مقبولی نیز برای باورمان در اختیار داشته باشیم. مثلاً باور به صدق قضیه مذکور، مستند به نگاه به ساعت باشد، نه صرفا براساس حدس و گمان. حال می توان در اینجا فرضی را مطرح ساخت که بر مبنای آن اگرچه باورمان موجّه است، ولی شناخت محسوب نمی شود، و آن این که وقتی شما براساس نگاه به ساعت می گویید ساعت ۱۲ است، و فی الواقع هم همین طور باشد، از قضا ساعت شما خراب بوده و کاملاً به صورت اتفاقی با واقع نفس الامری هماهنگ افتاده است. گتیه معتقد است در این صورت ما «باور صادق موجَّه» داریم، ولی «شناخت» نداریم! بنابراین تحلیل «شناخت» به «باور صادق موجَّه» تحلیل درستی نیست. گتیه، پس از ذکر این دو مثال نقض، مدعی می شود که سه جزء شناخت، عناصری لازم ولی ناکفی هستند.فلاسفه غرب بعد از سال ۱۹۶۳ درصدد برآمدند تا به اصلاح تعریف کلاسیک شناخت، بپردازند. این کار فلاسفه موجب گردیده است تا «مساله گتیه» را گاهی «مشکل شرط چهارم» (the problem of the fourth condition) نیز بنامند، چرا که «مساله گتیه» آن ها را بر آن داشت که به فکر ابداع شرط چهارمی، غیر از شرایط سه گانه «باور»، «صدق» و «توجیه» برآیند.این شبهه گتیه منشا بسیاری از مباحث در معرفت شناسی شده، به گونه ای که دیدگاه های تازه ای در این رشته در پی داشته است. حتی می توان ادعا نمود ایجاد تمایز صریح میان برون گرایی (Externalism) و درون گرایی (Internalism) در معرفت شناسی نتیجه تلاش های مختلفی است که برای حلّ شبهه گتیه به عمل آمده است. در این نوشتار، ابتدا به انواع توجیه شامل عقل گرایی، تجربه گرایی، پوزیتیویسم منطقی، انسجام گرایی، عرف اندیشی و عملگروی اشاره می شود و در ادامه، بحث شاکله های توجیه مطرح خواهد شد و دیدگاه های مبناگرایی، کل نگری و بالخصوص درون گرایی و برون گرایی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
عقل گرایی
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم