خروسو قلا

لغت نامه دهخدا

خروسوقلا. [ خ ِ ق ُ ] ( معرب ، اِ ) غری الذهب. لحام الصاغة. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

غری الذهب لحام الصاغه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال رابطه فال رابطه فال آرزو فال آرزو فال انگلیسی فال انگلیسی