خدائی کردن

لغت نامه دهخدا

خدائی کردن. [ خ ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تشبه بخدا پیدا کردن. || پادشاهی کردن. سلطنت کردن. حکومت کردن. دست استیلا داشتن :
بر آفاق کشور، خدائی کنی
جهان در جهان پادشائی کنی.نظامی.

فرهنگ فارسی

تشبه بخدا پیدا کردن یا پادشاهی کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال آرزو فال آرزو فال چوب فال چوب فال قهوه فال قهوه