خجل یافتن

لغت نامه دهخدا

خجل یافتن. [ خ َ ج ِ ت َ ] ( مص مرکب ) شرمسار یافتن. خجلت کشیده یافتن.شرم زده یافتن. شرمگین یافتن. خجل دیدن :
چوخسرو را بخواهش گرم دل یافت
مروت را در آن بازی خجل یافت.نظامی.

فرهنگ فارسی

شرمسار یافتن خجلت کشیده یافتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال کارت فال کارت استخاره کن استخاره کن فال اعداد فال اعداد