حره ٔ عباد

لغت نامه دهخدا

حره عباد. [ ح َرْ رَ ی ِ ع َب ْبا ] ( اِخ ) موضعی در سفلای مدینة. ( معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

موضعی در سفلای مدینه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال اعداد فال اعداد فال قهوه فال قهوه فال راز فال راز