حراز الحجر

لغت نامه دهخدا

حرازالحجر. [ ] ( ع اِ مرکب ) بهق الحجر. جوز جندم. گوز گندم. رجوع به حرازالصخر شود.

فرهنگ فارسی

جوزجندم گوز گندم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم