جام برداشتن

لغت نامه دهخدا

جام برداشتن. [ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) شیشه یا آئینه را از پنجره برداشتن :
شب روم بر بام آن مه چشم بر روزن نهم
جام بردارم بجایش دیده روشن نهم.ذهنی اصفهانی ( از ارمغان آصفی ).

فرهنگ فارسی

شیشه را از پنجره برداشتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال سنجش فال سنجش فال ورق فال ورق فال تماس فال تماس