توشه پرورد

لغت نامه دهخدا

توشه پرورد. [ ش َ / ش ِ پ َرْ وَ ] ( ن مف مرکب ) توشه کش... و در این مبالغه است. ( آنندراج ) :
سکندر که شاه جهان گرد بود
بکارسفر توشه پرورد بود.نظامی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

توشه کش ... و در این مبالغه است .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم