تسخر کردن

لغت نامه دهخدا

تسخر کردن. [ ت َ خ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مسخره کردن. استهزاء کردن. ( ناظم الاطباء ). ریشخند کردن :
بر همه ی ْ تسخر کنان اهل خیر
بر همه ی ْ کافر دلان اهل دیر. مولوی.و رجوع به تَسخَر و تَسَخﱡر در همین لغت نامه شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) مسخره کردن کسی راریشخند کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال میلادی فال میلادی فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی