بری گردیدن

لغت نامه دهخدا

بری گردیدن. [ ب َ گ َ دی دَ ] ( مص مرکب ) بیزار شدن. پاک شدن. پاک از گناه شدن :
که مجرم بزرق و زبان آوری
ز جرمی که دارد نگردد بری.سعدی.و رجوع به بری شود.

فرهنگ فارسی

بیزار شدن پاک شدن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم