ببانگ اوردن

لغت نامه دهخدا

( ببانگ آوردن ) ببانگ آوردن. [ ب ِ وَ دَ ] ( مص مرکب ) به صدا درآوردن. ترنین. ( تاج المصادر بیهقی ): ارغا؛ به بانگ آوردن شتر. ( تاج المصادر بیهقی ). اطنان ؛ببانگ آوردن تشت را. ( منتهی الارب ). انباض ؛ ببانگ آوردن زه کمان. ( تاج المصادر بیهقی ). انباح ؛ ببانگ آوردن سنگ. ( تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به بانگ شود.

فرهنگ فارسی

( ببانگ آوردن ) بصدا در آوردن ترنین
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال اعداد فال اعداد فال پی ام سی فال پی ام سی