مراحله

لغت نامه دهخدا

( مراحلة ) مراحلة. [ م ُ ح َ ل َ ] ( ع مص ) یاری دادن کسی رابه کوچ. ( از منتهی الارب ). معاونت کردن کسی را در رحلت و مسافرتش. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). کسی را در بار برگرفتن یاری دادن. ( تاج المصادر بیهقی ).

فرهنگ فارسی

یاری دادن کسی را به کوچ

جمله سازی با مراحله

اندیشمندان عصر روشنگری و پس از آن اغلب باورمند بودند پیشرفت جوامع مراحله‌ای است: به عبارت دیگر، آنها تاریخ را به عنوان تاریخ مرحله‌ای می‌دیدند. آن نظریه‌پردازان در حالی که انتظار داشتند بشر توسعه فزاینده‌ای از خود نشان دهد لکن به دنبال چیزی بودند که مسیر تاریخ بشر را تعیین کرد. گئورگ ویلهلم فردریش هگل (۱۷۷۰–۱۸۳۱)، برای مثال، توسعه اجتماعی را به عنوان یک فرایند اجتناب‌ناپذیر می‌دانست که می‌تواند به سمت چیزی شبیه به اروپای صنعتی پیشرفت نماید.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال عشقی فال عشقی فال راز فال راز فال نخود فال نخود