باژ خواستن

لغت نامه دهخدا

باژخواستن. [ خوا / خا ت َ ] ( مص مرکب ) درخواست باج. تقاضای خراج. مالیات طلبیدن :
مرا گفت شو باژ مرزش بخواه
وگر دیر مانی بیارم سپاه.فردوسی.

فرهنگ فارسی

در خواست باج و مالیات
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم