باور افتادن

لغت نامه دهخدا

باور افتادن. [ وَ اُ دَ ] ( مص مرکب ) باور افتادن کسی را؛ مورد قبول قرار گرفتن او. پذیرفته شدن. باور آمدن :
تو و دوری ز غیر استغفر اﷲ از محالاتست
عجب گر با وجود ساده لوحی باورم افتد.باقر کاشی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

مورد قبول قرار گرفتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم