بانگ خاستن

لغت نامه دهخدا

بانگ خاستن. [ ت َ ] ( مص مرکب ) بانگ بخاستن. فریاد بلند شدن. بانگ برشدن. آوا برخاستن :
بلبل بستانسرا صبح نشان میدهد
وز در ایوان بخاست بانگ خروسان بام.سعدی ( طیبات ).

فرهنگ فارسی

بانگ برشدن آوا برخاستن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فرشتگان فال فرشتگان فال درخت فال درخت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال جذب فال جذب