باز پوشیدن

لغت نامه دهخدا

بازپوشیدن. [ دَ ] ( مص مرکب ) دوباره پوشیدن. از نو بتن کردن. بر تن کردن. پوشیدن :
ستایش چو کرد آن یل سرفراز
بتن بازپوشید هرگونه ساز.فردوسی. || پنهان کردن. نهان ساختن :
کوشید که راز بازپوشد
با آتش دل که بازکوشد؟نظامی.

فرهنگ فارسی

دوباره پوشیدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم