انده داشتن

لغت نامه دهخدا

انده داشتن. [ اَ دُه ْ ت َ ] ( مص مرکب ) اندوه داشتن. غم داشتن. غمناک بودن. غمگین بودن :
ندارم همی انده خویشتن
ازویست این درد و اندوه من.فردوسی.سیاوش بدو گفت انده مدار
کزین سان بود گردش روزگار.فردوسی.ز پیروزه گون گنبد انده مدار
که پیروز باشد سرانجام کار.نظامی.

فرهنگ فارسی

اندوه داشتن . غم داشتن . غمناک بودن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال کارت فال کارت فال چای فال چای