امتحان سلیمان

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] امتحان سلیمان (قرآن). خداوند سلیمان علیه السّلام را بواسطه حاضر شدن تخت بلقیس، به طور خارق العاده و افکنده شدن جسدی بر تخت او آزمایش نمود.
امتحان سلیمان علیه السّلام با حاضر شدن تخت بلقیس، به طور خارق العاده نزد او:«قال الذی عنده علم من الکتاب انا آتیک به قبل ان یر تد الیک طر فک فلما ر آه مستقر ا عنده قال هـذا من فضل ر بی لیبلونی ااشکر ام اکفر ومن شکر فانما یشکر لنفسه ومن کفر فان ر بی غنی کر یم: (اما) کسی که دانشی از کتاب (آسمانی) داشت گفت: «پیش از آنکه چشم بر هم زنی، آن را نزد تو خواهم آورد! » و هنگامی که (سلیمان) آن (تخت) را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: «این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا می آورم یا کفران می کنم؟! و هر کس شکر کند، به نفع خود شکر می کند؛ و هر کس کفران نماید (بزیان خویش نموده است، که) پروردگار من، غنی و کریم است! » » آصف بن برخیا وصی سلیمان و حجت پس از او بوده است . در احادیث متعددی که در کتب اهل سنت و شیعه نقل شده چنین می خوانیم که ابو سعید خدری می گوید از رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) معنی ((الذی عنده علم من الکتاب )) را سؤ ال کردم ، فرمود: او وصی برادرم سلیمان بن داود بود، گفتم : ((و من عنده علم الکتاب )) کیست ؟ فرمود: ذاک اخی علی بن ابیطالب ! ((او برادرم علی بن ابی طالب است )). یکی از وجوه کفر، کفران نعمت است ، که خدای سبحان درباره اش از سلیمان حکایت کرده که گفت : ((هذا من فضل ربی ، لیبلونی ، اشکر؟ ام اکفر؟ و من شکر، فانما یشکر لنفسه ، و من کفر فان ربی غنی کریم ))، (این از فضل پروردگارم است ، تا مرا بیازماید، آیا شکر می گزارم ؟ یا کفران می کنم ؟ و کسیکه شکر گزارد، بنفع خود شکر کرده و کسیکه کفران کند خدا بی نیاز و کریم است )، و نیز فرموده : ((لئن شکرتم لازیدنکم ، و لئن کفرتم ان عذابی لشدید))، (اگر شکر بگذارید نعمت را برایتان زیاده کنم ، و اگر کفر بورزید، بدرستی عذابم شدید است )، و نیز فرموده : ((فاذکرونی اذکرکم ، و اشکروا لی ، و لا تکفرون ))، (بیاد من افتید تا بیادتان بیفتم و شکرم بگذارید، و کفرانم مکنید)، در این چند آیه کلمه کفر بمعنای کفران نعمت است . سخن کوتاه اینکه وقتی خدای عزوجل نعمتی را بر امتی یا فردی افاضه فرمود، اگر آن امت و یا آن فرد صالح باشد، آن نعمت در واقع هم نعمتی بوده که خدا بر او انعام فرموده ، و یا امتحانی بوده که خواسته او را به این وسیله بیازماید، همچنانکه از سلیمان حکایت کرده است که گفت : ((هذا من فضل ربی ، لیبلونی ء اشکر ام اکفر و من شکر فانما یشکر لنفسه ، و من کفر فان ربی غنی کریم )).
جسدی بر تخت سلیمان
امتحان سلیمان علیه السّلام با افکنده شدن جسدی بر تخت او:«ولقد فتنا سلیمان والقینا علی کر سیه جسدا ثم اناب : ما سلیمان را آزمودیم و بر تخت او جسدی افکندیم؛ سپس او به درگاه خداوند توبه کرد.» کرسی به معنی ((تخت پایه کوتاه )) است ، و چنین به نظر می رسد که سلاطین دارای دو نوع تخت بوده اند، تختی برای مواقع عادی بود که پایه های کوتاهی داشت ، و تختی برای جلسات رسمی و تشریفاتی که پایه های بلند داشت ، اولی را کرسی و دومی را عرش می نامیدند. جسد به معنی جسم بی روح است ، و به گفته راغب در کتاب مفردات مفهومی محدودتر از مفهوم جسم دارد، زیرا جسد بر غیر انسان اطلاق نمی شود (مگر به طور نادر) ولی جسم اعم است . از این آیه اجمالا استفاده می شود که موضوع آزمایش سلیمان به وسیله جسد بی روحی بوده است که بر تخت او در برابر چشمانش قرار گرفت ، چیزی که انتظار آنرا نداشت ، و امید به غیر آن بسته بود، ولی قرآن شرح بیشتری در این زمینه نداده است . مفسران و محدثان در این زمینه اخبار و تفسیرهائی نقل کرده اند که از همه موجه تر و روشنتر این است که : سلیمان آرزو داشت فرزندان برومند شجاعی نصیبش شود که در اداره کشور و مخصوصا جهاد با دشمن به او کمک کنند، او دارای همسران متعدد بود با خود گفت : من با آنها همبستر می شوم - تا فرزندان متعددی نصیبم گردد، و به هدفهای من کمک کنند ولی چون در اینجا غفلت کرد و انشاء الله ، همان جمله ای که بیانگر اتکای انسان به خدا در همه حال است ، نگفت در آن زمان هیچ فرزندی از همسرانش تولد نیافت ، جز فرزندی ناقص الخلقه ، همچون جسدی بی روح که آنرا آوردند و بر کرسی او افکندند!سلیمان سخت در فکر فرو رفت ، و ناراحت شد که چرا یک لحظه از خدا غفلت کرده ، و بر نیروی خودش تکیه کرده است ، توبه کرد و به درگاه خدا بازگشت . تفسیر دیگری که بعد از این تفسیر قابل توجه به نظر می رسد این است که : خداوند سلیمان را با بیماری شدیدی مورد آزمایش قرار داد، آنچنان که همچون جسدی بی روح بر تختش افتاد، و در زبان عرب معمول است که به انسان ضعیف و بسیار بیمار گاهی ((جسد بلا روح )) گفته می شود. سرانجام او توبه کرد و خداوند او را به حال اول بازگرداند (منظور از ((اناب )) بازگشت به سلامت است ).
طلب آمرزش
طلب آمرزش سلیمان علیه السّلام از پروردگار، در پی آزمایش الهی:«قال ر ب اغفر لی وهب لی ملکا لا ینبغی لاحد من بعدی انک انت الوهاب: گفت: پروردگارا! مرا ببخش و حکومتی به من عطا کن که بعد از من سزاوار هیچ کس نباشد، که تو بسیار بخشنده ای!» از ظاهر سیاق برمی آید که این استغفار مربوط به آیه قبلی و داستان انداختن جسد بر کرسی سلیمان (علیه السلام ) است ، و اگر واو عاطفه نیاورده ، برای این است که کلام به منزله جواب از سؤ الی است که ممکن است بشود، گویا بعد از آنکه فرموده : م اناب کسی پرسیده : در انابه اش چه گفت ؟ فرموده : گفت پروردگارا مرا بیامرز..
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال ابجد فال ابجد فال آرزو فال آرزو فال عشقی فال عشقی