افگار شدن

لغت نامه دهخدا

افگار شدن. [ اَ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) مانده و خسته شدن. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) : نیک کوفته شد و پای راست افگار شد. ( تاریخ بیهقی ص 516 ).
رنجه و افگار شوی زو که همی چون خار
خوار و افگارت کند چون کنی افگارش.ناصرخسرو.و رجوع به شواهد افگار شدن در ذیل افگار شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) آزرده شدن مجروح گردیدن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال امروز فال امروز فال عشقی فال عشقی فال تک نیت فال تک نیت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی