لغت نامه دهخدا ابوغنیم. [ اَ غ ُ ن َ ] ( اِخ ) سعیدبن حدیر الحضرمی. از روات حدیث است و صفوان بن عمرو از او روایت کند.ابوغنیم. [ اَ غ ُ ن َ ] ( اِخ ) عنبسةبن غنیم کلابی.از روات حدیث است و ولیدبن مسلم از او روایت کند.