ابو خریم

لغت نامه دهخدا

ابوخریم. [ اَ خ ُرَ ] ( اِخ ) عقبةبن ابی الصهباء الباهلی. محدث است.
ابوخریم. [اَ خ ُ رَ ] ( اِخ ) یوسف بن میمون الصباغ. محدث است.

فرهنگ فارسی

محدث است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال فنجان فال فنجان فال ماهجونگ فال ماهجونگ