دانشنامه اسلامی
درباره نام نیای او میان نویسندگان اختلاف است. بعضی، عثمان بن عبدالله بن عبدالرحمان بن عبدالرحیم را پدر انجب و نیای ابوطالب علی، دانسته اند و برخی، از عبدالله بن عمار بن عُبید الله، به عنوان پسر انجب و نیای ابوطالب علی، سخن رانده اند. همچنین معلوم نیست که «ساعی» (پاکار، پادو)، شغل و لقب انجب، پدر ابوطالب علی بوده یا یکی از نیاکان او.
از دوران رشد و تحصیلات او آگاهی دقیقی در دست نیست، اما نام بسیاری از مشایخ و استادان او را می توان از کتب مختلف و از جمله آثار خود وی دریافت. ابن ساعی، قرائت را نزد ابوالبقاء عبدالله عکبری فراگرفت و از کسانی چون ابوعبدالله محمد بن سعید بن یحیی واسطی، معروف به ابن دبیثی، ابوالقاسم علی و یوسف پسران عبدالرحمان بن جوزی، عبدالسلام بن یحیی تکریتی، محمد بن ابی المعالی الفقیه، علی بن محمد بن علی موصلی و ابوالقاسم سعید بن معالی النحاس، حدیث شنید و از ابوالیمن الکِندی اجازه روایت گرفت و تاریخ بغداد ابن نجار را نزد خود وی خواند. وی همچنین صحیح بخاری را از حسن بن مبارک بن زبیدی و برادر او حسین و ابوبکر محمد بن احمد بن القطیعی فراگرفت. بااین همه، گفته اند که در ضبط احادیث و تواریخ دقت نداشت و آنها را به درستی حفظ نمی کرد.
گذشته از علوم رایج در آن روزگار، او به تصوف نیز گرایش داشت، چندان که شهاب الدین عمر بن محمد سهروردی، او را خرقه داد.
از شاگردان وی نیز اطلاع دقیقی در دست نیست، اما از منابع برمی آید که حافظ ابومحمد عبدالمؤمن بن خلف دمیاطی در نظامیه، امام تقی الدین محمود بن علی دقوقی و ابوالفضل بن فوطی از او حدیث شنیدند و روایت کردند. همچنین عبدالرحمان سنبط اربلی صاحب «خلاصة الذهب المسبوک» و ابن فوطی سابق الذکر صاحب «الحوادث الجامعة و مجمع الآداب» از شاگردان برجسته وی بوده اند.
از اینکه او در کجا تدریس می کرده نیز اطلاعی در دست نیست، ولی چون سال ها کتابدار مستنصریه و نظامیه بغداد بوده و از همین رو برخی از او با لقب «خازن» یاد کرده اند، می توان پنداشت که احتمالاً پس از تسخیر بغداد به دست هلاکو در 656ق / 1258م، وی در آن دو مدرسه حدیث می گفته یا تدریس می کرده است.