گیرو

لغت نامه دهخدا

گیرو. ( اِخ ) نام پهلوان ایرانی بوده است. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). ظاهراً تحریری از گیروی و یا کبروی باشد. رجوع به کبروی و گیروی شود.

فرهنگ فارسی

پهلوان ایرانی که از ده برای بهرام گور خروارها نار و سیب و به و دسته گل آورد و در بزمگاه بهرام هفت جام می پیاپی بخورد و از مجلس بیرون آمد و بتاخت و در دامنه کوهی پیاده شد و بخفت . کلاغی از کوه فرود آمد و چشمانش را بکند . این خبر به بهرام گور رسید وی از شنیدن آن اندوهگین شد و خوردن می را منع کرد . فردوسی این داستان را در شاهنامه آورده است .
نام پهلوان ایرانی بوده است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال ورق فال ورق فال پی ام سی فال پی ام سی