گیتی پژوه. [ پ ِ / پ َ ] ( نف مرکب ) مرکب از: گیتی + پژوه ، پسوند فاعلی. ( از حاشیه برهان چ معین ). دنیاطلب و طالب دنیا باشد چه گیتی به معنی دنیا و پژوه ، طالب و خواهان و جویان باشد. ( آنندراج ) ( برهان قاطع ) ( بهار عجم ) ( فرهنگ شعوری ج 2 ص 314 ). دنیاخواه. دنیادوست. خواهان دنیا. || کنایه از پادشاه باشد. ( برهان قاطع ) : همه کار شاهان گیتی پژوه ز رای وزیران پذیرد شکوه.نظامی.بسا پادشاهان گیتی پژوه کزین کار گشتند آخر ستوه. نظامی ( آنندراج ) ( بهار عجم ) ( از فرهنگ شعوری ج 2 ص 314 ) ( ارمغان آصفی ).
فرهنگ عمید
پژوهندۀ گیتی، جهان جو، دنیاطلب.
فرهنگ فارسی
۱ - ( صفت ) طالب دنیا دنیا طلب خواستار جهان . ۲ - پادشاه .