گوهران

لغت نامه دهخدا

گوهران. [ گ َ / گُو هََ ] ( اِ ) عناصر اربعه. ( مؤید الفضلاء ). جمع گوهر است برخلاف قیاس.آخشیج. عناصر چهارگانه. رجوع به عناصر اربعه شود.
گوهران. [ گ َ / گُو هََ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان اواوغلی بخش حومه شهرستان خوی. واقع در 5500 گزی شمال خاوری خوی و یکهزارگزی شمال شوسه خوی به جلفا.محلی است جلگه و هوای آن معتدل و سکنه آن 583 تن است. آب آن از رودخانه قودوخ بوغان و چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات ، حبوبات و زردآلو است. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جوراب بافی است. راه شوسه دارد. از راه شوسه خوی به جلفا میتوان اتومبیل برد. دبستان دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

فرهنگ اسم ها

اسم: گوهران (پسر) (فارسی) (تلفظ: go(w)harān) (فارسی: گوهران) (انگلیسی: gowharan)
معنی: عناصر اربعه ( خاک، آب، هوا و آتش )، جمع گوهر، ع گوهر

دانشنامه عمومی

گوهران ( نام قدیم: اَنگُهران ) شهری در بخش گوهران شهرستان بشاگرد استان هرمزگان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این مکان ۱٬۱۷۰ نفر ( ۳۲۳ خانوار ) بوده است.

دانشنامه آزاد فارسی

(یا: انگهران) شهری در استان هرمزگان، شهرستان جاسک، و مرکز اداری بخش بشاگرد. با ارتفاعی حدود ۹۴۰ متر، در منطقه ای کوهستانی، در ۱۰۸کیلومتری شمال جاسک، قرار دارد. رودخانۀ انگهران از کنار این شهر می گذرد. اقلیم آن گرم و خشک است و در کوهستان بشاگرد واقع شده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز استخاره کن استخاره کن فال پی ام سی فال پی ام سی فال ارمنی فال ارمنی