گسترنده

لغت نامه دهخدا

گسترنده. [ گ ُ ت َ رَ دَ / دِ ] ( نف ) پهن کننده. انتشاردهنده. ناتِق. ( منتهی الارب ). و رجوع به گستردن و گسترده و گسترده شدن و گسترانیدن شود.

فرهنگ عمید

کسی که چیزی را بگستراند.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - پهن کننده منبسط کننده . ۲ - فرش کننده . ۳ - منتشر کننده شایع کننده

دانشنامه آزاد فارسی

گسترنده (involute)
در هندسه، نوعی مارپیچ. وقتی نخِ ناکشسانی را که در طول یک منحنی، مانند دایره، کشیده شده است به صورت کشیده باز کنند، مانند باز کردن نخ از قرقره، مسیر هر نقطۀ روی نخ را گسترندۀ آن منحنی می نامند. کشیدن نخ روی منحنی، مانند پیچاندن نخ به دور قرقره، هم همین نوع منحنی را ایجاد می کند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم