کیالک

لغت نامه دهخدا

کیالک. [ل َ ] ( اِ ) کیلک. کیلو. زالزالک. ( فرهنگ فارسی معین ). زالزالک. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || قسمی از ولیک را در شیراز کیالک نامند. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). رجوع به ولیک شود. || توت فرنگی. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

زالزالک
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال آرزو فال آرزو استخاره کن استخاره کن فال کارت فال کارت