لغت نامه دهخدا کیالک. [ل َ ] ( اِ ) کیلک. کیلو. زالزالک. ( فرهنگ فارسی معین ). زالزالک. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || قسمی از ولیک را در شیراز کیالک نامند. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). رجوع به ولیک شود. || توت فرنگی. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).