کهربایی

لغت نامه دهخدا

کهربایی. [ ک َ رُ ] ( ص نسبی ) منسوب به کهربا. ( ناظم الاطباء ). || به رنگ کهربا.( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ): چهره از بیم کهربایی گشته. ( ظفرنامه از امثال و حکم ص 1476 ). || ( اصطلاح فیزیک ) مغناطیسی. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - منسوب به کهربا . ۲ - مغناطیسی .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم