کنگار

لغت نامه دهخدا

کنگار. [ ک َ / ک ُ ] ( اِ ) ماری را گویند که تازه پوست افکنده باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( جهانگیری ). ماری که تازه پوست افکنده باشد. ( ناظم الاطباء ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم