لغت نامه دهخدا
گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود
پیش پائی بچراغ تو ببینم چه شود.حافظ. || قسمت مقدم پا. قسمت قدامی پا. روی پا :
از سیاهی دل به تقصیرات خود بینا نشد
مستی طاوس کم از عیب پیش پا نشد.صائب ( از آنندراج ).|| در تداول عوام ، پیش پای کسی ، لحظه قبل از آمدن او: پیش پای شما رفت ، اندک زمانی قبل از آمدن شما رفت.
پیش پا. ( نف مرکب ) که ازقبل پاید و پاس دارد. که از پیش پاید. پیش پاینده.
پیش پا. ( اِ مرکب ) فرش و گلیمی که در دهلیز و یا برابر در اطاق گسترانند.