پیرمراد

لغت نامه دهخدا

پیرمراد. [ م ُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان کوه پنج بخش مرکزی شهرستان سیرجان واقعدر 65هزارگزی شمال خاوری سعیدآباد. سرا راه مالرو خانه سرخ پارچی ( ؟ ). کوهستانی ، سردسیر. دارای 195 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. مزارع گودبید و کبدوزی جزء این ده است. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
پیرمراد. [ م ُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان روضه چای بخش حومه شهرستان ارومیه. واقع در 8هزارگزی شمال باختری ارومیه در مسیر راه ارابه رو گچین به ارومیه جلگه معتدل ، مالاریائی. دارای 150تن سکنه. آب آن از روضه چای. محصول آنجا غلات و توتون و انگور و حبوبات و چغندر. شغل اهالی زراعت. صنایع دستی جوراب بافی. راه آن ارابه رو است. تابستان از راه ارابه رو گچین میتوان اتومبیل برد. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان روضه چای بخش حومه شهرستان رضائیه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال جذب فال جذب فال نخود فال نخود فال عشقی فال عشقی