پوزار

لغت نامه دهخدا

پوزار. [ پ ُ ] ( اِ مرکب ) شکسته پاافزار ( از پا و افزار ) کفش. پاپوش. چموش. پاچنگ. پازنگ. پاژنگ. پاچیله. پاهنگه. پای افزار. پایزار. و بالاخص کفش درشت و خشن و گنده و بددوخت روستائیان. اربی. پابزار. چارغ.
- امثال :
از پردویدن پوزار پاره می شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) پاافزار
شکسته پا افزار کفش
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال شمع فال شمع فال ماهجونگ فال ماهجونگ