پنج دیه

لغت نامه دهخدا

پنج دیه. [ پ َ ] ( اِخ ) پنج ده. از اعمال مروالرود: امیری بود بحدود مروالرود و پنج دیه و طالقان. ( جهانگشای جوینی ). رجوع به پنج ده شود.

فرهنگ فارسی

پنج ده از اعمال مروالرود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال احساس فال احساس فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال مارگاریتا فال مارگاریتا