پاک چهر. [ چ ِ ] ( ص مرکب ،اِ مرکب ) روی پاک. چهره پاک. چهر نیک : ندانم به ایران گراید به مهر وگر سوی توران کند پاک چهر.فردوسی.بدو گفت زال ای خداوند مهر چو اکنون نمودی بما پاک چهر.فردوسی.|| ( ص مرکب ) دارای چهر پاک.
فرهنگ عمید
زیبا، خوش صورت، پاکیزه رو، دارای چهرۀ پاک و روشن.
فرهنگ فارسی
۱-( اسم ) روی پاک چهر. پاک چهرنیک. ۲- ( صفت ) دارای چهر. پاک . روی پاک چهره پاک