وارق

لغت نامه دهخدا

وارق. [ رِ ] ( ع ص ) پربرگ. ( المنجد ). بابرگ.( ناظم الاطباء ). درخت پربرگ. ( از اقرب الموارد ). || خوشبرگ. ( المنجد ). و رجوع به وارقه شود.

فرهنگ فارسی

پر برگ با برگ
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ابجد فال ابجد فال عشق فال عشق فال لنورماند فال لنورماند فال احساس فال احساس