نسام

لغت نامه دهخدا

نسام. [ ن ِ ] ( ع مص ) یکدیگر را بوئیدن و نزدیک شدن و رسیدن به چیزی. مناسمة. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).
نسام. [ ن ِ ] ( ع اِ ) ج ِ نسیم. رجوع به نسیم شود.

فرهنگ فارسی

جمع نسیم است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال آرزو فال آرزو فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال عشق فال عشق