مستحم

لغت نامه دهخدا

مستحم. [ م ُ ت َ ح َم م ] ( ع اِ ) اسم مکان از استحمام. جای غسل کردن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). جای استحمام. آنجا که سر و تن شویند. رجوع به استحمام شود. || مبرز : فقیهی ( فقیری ) در مستحم تیز بلند میدادی. ( هزلیات سعدی ).

فرهنگ فارسی

جای غسل کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت استخاره کن استخاره کن فال اوراکل فال اوراکل فال مکعب فال مکعب