لق کردن

لغت نامه دهخدا

لق کردن. [ ل َ ک َ دَ] ( مص مرکب ) جنبان کردن چیزی استوار، چون : میخ و دندان و جز آن در جای خویش. رجوع به لغ و به لق شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) شل و نااستوار کردن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال احساس فال احساس فال میلادی فال میلادی